حواشی مطرح درباره واقعه کربلا
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۸۶۰۵۹
خبرگزاری آریا-با همه اسناد تاریخی که درباره واقعه کربلا وجود دارد بازهم شبهاتی به آن وارد شده که توسط پژوهشگران تاریخی پاسخ داده شده است.
به گزارش خبرگزاری آریا ، بررسی شبهات و ابهامات تاریخی درباره محرم سال 61هجری به ما کمک میکند درک وسیعتر و صحیحتری از آموزههای کربلا داشته باشیم.
درباره واقعه عاشورا شبهات و ابهامات مختلفی وجود دارد؛ از وجود دو طفلان حضرت مسلم بن عقیل علیهالسلام گرفته تا آمادگی زعفر جنی و گروهی از جنیان برای یاری امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر محمدحسین رجبی دوانی، پژوهشگر تاریخ اسلام، درباره برخی از شبهات موجود در این باره مطالبی بیان کرده است.
«در روز عاشورا گروهی از جنیان آمدند و خواستند امام حسین علیهالسلام را یاری کنند، اما، چون متأسفانه کسانی در ظاهر انسان، اما پستتر از حیوان با امام روبهرو بودند، امام نخواست در این رویارویی از قدرتهای مافوق طبیعت و ماورایی استفاده کند؛ بنابراین خواسته جنیان را نپذیرفت تا ماجرا به همین حالت پیش برود تا برای آزادگان عالم حجتی باشد.»
* شبهاتی که در مورد حضرت رقیه سلامالله علیها دختر امام حسین علیهالسلام وجود دارد، چقدر درست است؟
آیا شهید مطهری شهادت حضرت رقیه سلامالله علیها را در خرابههای شام از پایه و اساس در کتاب حماسه حسینی رد کردهاند؟
در برخی از نقلهای تاریخی در مورد دختران امام حسین علیهالسلام آمده است که آن حضرت دو دختر به نامهای فاطمه و سکینه داشتهاند.
اگر ما این نقل را اصل بگیریم- که ظاهراً شهید مطهری هم این نقل را که شیخ مفید ذکر کرده اصل قرار داده است- وجود دختری به نام رقیه برای آن حضرت موضوعیت نخواهد داشت.
اما نقلهای دیگری هست که برای امام حسین علیهالسلام سه دختر و برخی هم چهار دختر ذکر کردهاند. در نقلی که سه دختر برای امام حسین علیهالسلام گفته است، نام دو تن یعنی فاطمه و سکینه را ذکر کردهاند و نام سومی را نیاوردهاند. نقلی که میگوید حضرت چهار دختر داشتهاند، از فاطمه، سکینه و زینب نام بردهاند، اما اسمی از چهارمین دختر نیست.
*ایرادی که بر آنها وارد میشود این است که وقتی میگویید سه یا چهار دختر، چرا سومی یا چهارمی را نام نبردهاند؟!
چون این نقلها از لحاظ اعتبار در یک حد هستند، لذا بعید نیست دختری که اسمش در این دو نقل ذکر نشده همان حضرت رقیه سلامالله علیها باشد؛ بنابراین نمیتوانیم بهصرف استناد به یک نقل، بهطورکلی وجود حضرت رقیه سلامالله علیها را انکار کنیم.
حضور امام محمدباقر علیهالسلام در واقعه عاشورا
* پرسش دیگری که پاسخهای متناقضی به آن داده میشود، در خصوص حضور امام محمدباقر علیهالسلام در واقعه عاشوراست.
*آیا آن حضرت در سال 61 هجری در کربلا حضور داشتند؟
بنا بر نقل قول مشهور، امام محمدباقر علیهالسلام متولد سال 57 هجری قمری است و فاجعه کربلا هم در سال 61 اتفاق افتاده است.
در عین حال، چون هم نقل تاریخی داریم مبنی بر حضور آن حضرت در فاجعه کربلا و هم حدیثی منقول از خود امام باقر علیهالسلام هست که اشاره به حضورشان در واقعه کربلا داشته، بنابراین از آنجا که همراه با پدر بزرگوار خود به این سفر آمده، ایشان در فاجعه کربلا حضور داشتند.
آن حضرت در آن زمان چهار ساله بودند و جزو اسرای این فاجعه خونین و تکاندهنده به شمار میآیند.
* موضوع دو طفلان جناب مسلم بن عقیل نیز از موضوعات بحثبرانگیز حادثه عاشوراست. این دو کودک چگونه توانستند از زندان ابن زیاد فرار کنند و این ماجرا چقدر صحت دارد؟
حواشی مطرح درباره واقعه کربلا
بحث طفلان مسلم در تاریخ واقعه کربلا به عنوان یک مسئله مسلم و مسجل در بین مورخین ثبت نشده است. یعنی اینگونه نیست که این قضیه قطعی باشد.
فقط در بین بزرگان شیعه از شیخ صدوق (ره) نقلی بدون ارائه سند داریم که داستان طفلان مسلم مطرح شده و دیگران از او نقل کردهاند.
ولی چون در منابع دیگر ذکر نشده است و خود شیخ صدوق هم سندی ارائه نکرده است، لذا نمیتوان آن را به عنوان یکی از مسلمات در ارتباط با واقعه کربلا تلقی کرد و درباره آن سخن گفت.
*چرا همسر حضرت زینب (س) در کربلا نبود؟
یکی دیگر از شخصیتهای بسیار مهم و مؤثر در واقعه کربلا، حضرت زینب سلامالله علیها هستند. اما در خصوص آن حضرت این پرسش مطرح است که چرا همسر ایشان، عبدالله بن جعفر، در کربلا حضور نداشته و امام حسین علیهالسلام را در سفر به کربلا همراهی نکرد؟
عبدالله بن جعفر با اینکه یکی از بزرگان بنیهاشم بود، فرزند شهید بزرگ اسلام جعفر بن ابیطالب و برادرزاده امیرالمؤمنین علیهالسلام و بزرگ شده دست آن حضرت بود و افتخار همسری بانوی بزرگ اسلام حضرت زینب کبری سلامالله علیها را داشت، اما نسبت به ولایت امیرالمؤمنین و همچنین امام حسین علیهالسلام از معرفت کافی برخوردار نبود، با وجود اینکه به این بزرگواران عشق میورزید.
او نه تنها موقعیتی را که امام حسین علیهالسلام در آن قرار داشت درک نمیکرد، بلکه به خیال خود در مقام نصیحت اباعبدالله علیهالسلام بر آمد و خواست امام را از تصمیمی که گرفته منصرف کند.
بنابراین بسیار تلاش کرد تا حضرت سیدالشهدا علیهالسلام به این مسیر و راهی که در پیش گرفته نرود.
البته او در اثر عدم بصیرت کافی تصور میکرد مسئله، مسئله جان امام حسین علیهالسلام است و تلاش داشت تا جان آن حضرت حفظ شود.
حال آنکه مسئله، مسئله تکلیف همه مسلمانان و بهخصوص امام حسین علیهالسلام بود.
متأسفانه عبدالله بن جعفر این مسئله را درک نکرد؛ لذا تلاش کرد که امام را از رفتن به این سفر بازدارد و، چون موفق نشد خودش هم از همراهی با آن حضرت کناره گرفت.
* در برخی از نقلها گفته شده که حضرت علیاکبر علیهالسلام، پسر بزرگ امام حسین علیهالسلام بوده است. آیا حضرت علیاکبر علیهالسلام از امام سجاد علیهالسلام بزرگتر بودند؟ "علی اوسط" کیست؟
نقلی داریم که دو فرزند امام حسین علیهالسلام نامشان علی بوده؛ علیاکبر و علیاصغر علیهماالسلام؛ لذا اگر این نقل را درست بدانیم، حضرت علیاکبر علیهالسلام که در کربلا به شهادت رسیدند از امام سجاد علیهالسلام که با توجه به این نقل علیاصغر شناخته میشوند بزرگتر بودند.
بر اساس این نقل طفل شیرخواری که در کربلا به شهادت رسید نامش عبدالله رضیع بوده.
نقل دیگری هم هست که امام حسین علیهالسلام به سبب جنایت و کینهتوزی شدیدی که بنیامیه نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام داشت و گذاشتن نام علی را ممنوع کرده بود، فرموده بودند اگر خدا من را تا روز قیامت زنده بدارد و به من فرزند پسر بدهد همه را علی مینامم.
اگر این نقل را اصل قرار بدهیم، بنابراین هر 3 پسر امام حسین علیهالسلام که در کربلا حضور داشتند اسمشان علی بوده و به این ترتیب امام سجاد علیهالسلام علی اوسط هستند. اما در اینکه این نقلها کدامیک درستتر و قابلقبولتر است محققین به نتیجه قطعی نرسیدهاند.
زعفر جنی و یارانش به کمک امام حسین (ع) آمد
* چرا برخی از شخصیتهای بنیهاشم، امام حسین علیهالسلام را در کربلا یاری نکردند؟
این سؤال بسیار مهم و عبرتآموزی است.
دلیل آن چیزی نیست جز عدم معرفت کامل به جایگاه ولایت و داشتن بصیرت این شخصیتها که بتوانند وظیفه خود را بهموقع تشخیص دهند و وارد میدان شوند و از امام زمان خود حمایت کنند.
هر کس از بنیهاشم که امام حسین علیهالسلام را در قیامشان همراهی نکرد، دچار خسران عظیمی شد که هیچ جای توجیهی ندارد.
احتمال حضور ایرانیها در سپاه امام حسین (ع)
* آیا هیچ ایرانیای همراه امام حسین علیهالسلام در نهضت کربلا حضور داشته؟
ما به تصریح اسم کسی یا شماری از ایرانیان را نداریم که بگویند این افراد ایرانی در سپاه امام حسین علیهالسلام حضور داشتهاند.
اگرچه معدود افرادی را گفتهاند از موالی یعنی وابستگان به اباعبدالله یا برخی از اصحاب آن حضرت در کربلا بودهاند. البته موالی بیشتر به مسلمانان غیرعربی گفته میشد که به یکی از تیرهها و قبایل بزرگ عرب پیوند خورده بودند. ممکن است در بین چند نفری که اسمشان در واقعه کربلا ذکر شده و از موالی بودهاند برخی از آنها ایرانیهایی بودهاند که در کربلا به امام حسین علیهالسلام پیوسته باشند. منتها سند و مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد.
* چرا ایرانیهایی که در لشکر مختار حضور داشتند، در حادثه کربلا به یاری امام حسین علیهالسلام نیامدند؟
دلیل این امر این است که تا قبل از قیام مختار به سبب وضعیتی که حاکمان جائر و فاسد اموی در عالم اسلام حاکم کرده بودند، ایرانیان مسلمان به عنوان شهروندان درجه 2 و 3 محسوب میشدند.
حاکمان عرب آنان را از هرگونه دخالت در امور سیاسی و اجتماعی منع کرده بودند و طوری جلوه داده بودند که اینها برابر با اعراب نیستند؛ لذا خود ایرانیان هم آنطور که باید و شاید نسبت به ذات مقدس امام حسین علیهالسلام شناخت نداشتند؛ بنابراین در نامهنگاریهایی که برای دعوت از امام حسین علیهالسلام به کوفه شده بود، ما نامی از ایرانیان نمیبینیم.
البته مطلبی را مدتی قبل در یکی از آثار عصر خودمان دیدم که سندش را بهدرستی نداده بودند. به هر حال اگر این قضیه صحت داشته باشد، نشان میدهد که عدهای از ایرانیان قصد یاری رساندن امام حسین علیهالسلام را داشتهاند، ولی عمر سعد لعنتالله علیه مانع شده است.
موضوع آن مطلب هم از این قرار بود که عمر سعد 400نفر را (غیر از کسانی که مأمور بستن شریعه فرات بودند) مأمور کرده بود تا مانع عبور موالی- که در آن زمان به ایرانیان مسلمان میگفتند- برای یاری رساندن به امام حسین علیهالسلام بشوند.
اگر این گزارش درست باشد، نشان میدهد که ایرانیان قصد داشتند امام حسین علیهالسلام را یاری کنند، ولی با ممانعت لشکریان عمر سعد مواجه شدند.
البته با توجه به وضعیتی که نسبت به ایرانیان در جامعه اعمال شده بود، ظاهراً خود ایرانیان مسلمان هم پذیرفته بودند که در این مسائل حق ورود ندارند؛ لذا متنی را نداریم که امام حسین علیهالسلام کسی را فرستاده باشد تا با بزرگان ایرانیان مذاکره کند و آنان را به یاری خود بطلبد.
* آیا ازدواج حضرت قاسم علیهالسلام در کربلا واقعیت دارد؟
این مسئله از موارد بیاساس و غیرواقعی است، چون در هیچیک از منابع دستاول و اصلی مربوط به واقعه قیام امام حسین علیهالسلام به این مسئله پرداخته نشده و از نظر عقلانی هم قابلقبول نیست که در آن موقعیت بخواهد چنین مسئلهای اتفاق بیفتد.
این داستان که جعل شده و در وقایع کربلا آورده شده، میخواهد بگوید که حضرت قاسم علیهالسلام با کدام دختر امام حسین علیهالسلام بنای ازدواج داشته است. دو دختر امام حسین علیهالسلام که در واقعه کربلا از آنها یاد شده، یکی فاطمه است که همسر حسن مثنی، پسرعموی خود بوده.
ازدواج پسر امام حسن مجتبی علیهالسلام و حضرت سکینه سلامالله علیها هم در اینکه در آن مقطع همسر داشتهاند یا نه، مشخص نیست.
*ماجرای غسل شهادت در شب عاشورا
گفته شده امام حسین علیهالسلام و یارانشان در شب عاشورا غسل شهادت کردند. وقتی آب نبود و اهل حرم تشنه بودند، چطور این اتفاق افتاده؟!
گفته میشود در روز هفتم محرم دشمن به فرمان عبیدالله بن زیاد آب را روی اهل بیت امام حسین علیهالسلام بست، ولی از هفتم محرم به بعد تا شب عاشورا در یکی از این شبها اباعبدالله علیهالسلام، حضرت عباس علیهالسلام را همراه 20 نفر که مشک در دست داشتند و 30 نفر که از آنها حفاظت میکردند، به فرات فرستادند و آنها توانستند همراه خود آب بیاورند، اما در اینکه در روز عاشورا همه آن بزرگواران تشنه بودند و هیچ ذخیره آبی نداشتند شکی نیست.
مسلماً امام حسین علیهالسلام به عنوان امام بر حق مسلمانان این مسئله را بهتر میدانستند که اگر آب بهقدری کم باشد که انسان بین تشنه ماندن، وضو گرفتن یا غسل کردن بماند، باید وضو و غسل را رها کند و بدل از آن تیمم کند و آب را برای شرب نگهدارد.
چهبسا آبی که در اختیار بوده، قابل شرب نبوده.
در بعضی از نقلها داریم حتی حضرت دستور دادند چاهی را حفر کردند و به آب هم رسیدند، اما از ظاهر قضایا برمیآید که آن آب قابل شرب نبوده. یعنی با آن میشد غسل کنند و وضو بگیرند، ولی نمیشد آن را بیاشامند.
هرچند نقلی هم داریم که دشمن آن چاه را هم با حملهای پر کرد و نگذاشت از آن استفاده کنند.
* آیا قاضی شریح به قتل امام حسین علیهالسلام فتوا داد؟ اگر اینگونه است چرا مختار او را به قتل نرساند؟
خیر، این غلط مشهوری است که در افواه رایج است. در هیچ یک از منابع معتبر درباره واقعه کربلا چنین چیزی نیامده. قاضی شریح در عین اینکه نسبت به ائمه علیهمالسلام بیمعرفت بود، بیرگتر از آن بود که بخواهد از خود چنین رد خائنانهای باقی بگذارد.
ضمن اینکه در هیچ یک از منابع اصلی چنین چیزی نیامده.
باید گفت اگر او چنین کاری کرده بود قطعاً در هنگام قیام مختار جزو کسانی قرار میگرفت که بهعنوان دست داشتن در فاجعه کربلا باید نابود میشد.
اما میبینیم مختار با علم به اینکه او نسبت به اهل بیت علیهم السلام معرفت چندانی نداشت، اما چون شریح در قضاوت تبحر داشت، او را در پست قضاوت کوفه حفظ کرد.
البته او بعد از مدتی استعفا داد.
حال آنکه اگر چنین چیزی قطعی بود، باید مختار او را بهسرعت میکشت. این مسئله در برخی از کتابهای کماعتبار متأخر آمده که سندیت ندارد.
* درست است که خواجه ربیع در حق امام حسین علیهالسلام کوتاهی کرد؟ آیا این همان خواجه ربیعی است که مزارش در مشهد است؟
اسم کامل خواجه ربیع، ربیع بن خثیم است. او در عهد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میزیسته و شخصیت اجتماعی خود را در آن زمان به نمایش گذاشته اگرچه تا موقع شهادت امام حسین علیهالسلام هم زنده بوده است.
او در زمان امام علی از دستور امام نافرمانی میکند، درحالیکه قاری قرآن بود و در کوفه گروهی شاگرد و پیرو داشت. زمانی که امیرالمؤمنین علیهالسلام قصد حرکت بهسوی معاویه و نبرد صفین را داشت، ربیع بن خثیم با 400 نفر از همفکرانش و قاریان قرآن حاضر به همراهی با امیرالمؤمنین نشدند و گفتند، چون آنها هم مسلماناند ما مقابل آنها سلاح به دست نخواهیم گرفت، اما برای اینکه نشان دهند از جنگ فراری نیستند گفتند که ما را بهسوی یکی از مرزها بفرستید.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هم آنها را بهطرف مرز دیلم یعنی گیلان امروزی اعزام کرد. آن زمان دیلمیان هنوز اسلام نیاورده بودند و گهگاهی به مناطق مرزی مسلمانان تعرض میکردند؛ بنابراین خواجه ربیع نسبت به امیرالمؤمنین نافرمانی کرده و سابقه بدی از خود بهجا گذاشته و بعد از شهادت آن حضرت و صلح امام حسن مجتبی علیهالسلام از آن منطقه در عهد معاویه به سمت خراسان رفت و در فتوحات زمان معاویه در خراسان و ماوراءالنهر حضور داشت و در این منطقه ساکن شد. البته وقتی خبر شهادت امام حسین علیهالسلام را شنید منقلب شد و مدتی بعد از واقعه کربلا هم از دنیا رفت.
* آیا درست است که حضرت سکینه با مصعب بن زبیر ازدواج کرد؟
این یک نقل معروف است که در منابع اهل تسنن آمده و آنها این نقل را حمل بر روابط حسنه اهل بیت علیهمالسلام با شخصیتهای مورد احترام میکنند.
در برخی از منابع شیعه هم آمده و آن را بهعنوان یک واقعیت پذیرفتهاند، اما من با ادلهای که الآن جای بیانش نیست بر این باور هستم که این واقعه نمیتواند صحت داشته باشد و اگر هم صحت داشته باشد مسلماً با میل و رغبت و موافقت حضرت سکینه و بالاتر از او امام سجاد علیهالسلام که هم امام آن بانو و هم برادر او و صاحباختیار او بوده، نبوده و به جبر و زور این کار صورت گرفته است.
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: کربلا امام حسین حضرت رقیه سلام الله علی ها امام حسین علیه السلام امام حسین علیه السلام امام حسین علیه السلام امام سجاد علیه السلام درباره واقعه کربلا امیرالمؤمنین علی واقعه کربلا علیه السلام علیه السلام علیه السلام فاجعه کربلا حضور داشتند خواجه ربیع کربلا حضور آن حضرت داشته اند شخصیت ها علی اکبر آن زمان نقل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۸۶۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرار موفقیت امام صادق (ع) در تقویت بنیانهای وحدت امت اسلام
پیشوایان فقهی برادران اهل سنت، خود را با واسطه یا بی واسطه از شاگردان امام صادق (ع) میدانند که از محضر فیض آن امام دانشمند بهره بردهاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیره و سبک زندگی ائمه اطهار علیهم السلام از زمان امام علی (ع) بر تقویت بنیانهای اسلامی بود و همین موضوع در زمان امام صادق (ع) نیز ادامه پیدا کرد. طبق اذعان علمای اسلامی، اگر رفتار دلسوزانه و بزرگمنشانه امام صادق (ع) با شاگردان خود نبود و جاذبه اخلاقی آن حضرت موجب حضور علمای اهل سنت در کلاس درس ایشان نمیشد، معارف اسلامی تا این حد در جهان نشر پیدا نمیکرد.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین علی ذوعلم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به تحلیل نقش صادق آل محمد (ع) در تقویت بنیانهای وحدت در امت اسلام و لزوم الگوگیری از آن حضرت در دوران حاضر پرداخته است.
پیشوایان فقهی اهل سنت در کلاس درس امام صادق (ع)
میدانیم که جمعیت زیادی از شاگردان امام صادق علیهالسلام را برادران اهل سنت تشکیل میدادند و در عین حال آن امام بزرگوار را به عنوان بنیانگذار مکتب بر حق شیعه جعفری میشناسیم. علمای اهل سنت چگونه و بر چه اساسی در محضر علمی آن حضرت حاضر میشدند و از دریای دانش گسترده ایشان بهره میبردند؟
همان طور که اشاره کردید امام صادق علیهالسلام به عنوان چهره علمی شناخته شده، بنیانگذار معارف حقه اسلامی و توسعهدهنده علوم اسلامی، نقش مؤثر و شاخصی در سطح جهان اسلام داشتهاند. به طوری که پیشوایان فقهی برادران اهل سنت، خود را با واسطه یا بی واسطه از شاگردان امام صادق علیهالسلام میدانند که از محضر فیض آن امام دانشمند بهره بردهاند.
البته دوران امامت امام صادق علیهالسلام، مرزبندی مذهبی به صورت امروزی وجود نداشت و مباحث کلامی و فقهی در فضایی برای همه اهل علم و جویای دانش قابل دسترسی بود. هرچند که مضیقه حضور و مانعتراشیهای خلافی عباسی کار را سخت میکرد.
شاهکار رهبر انقلاب در تفسیر قرآن
تحلیل حضور چهار هزار نفر در مکتب صادق آل محمد (ع)
یادآوری این نکته هم ضروری است که حضور چهار هزار نفر در مکتب امام صادق علیهالسلام به معنای تجمع این عده در یک زمان و یک مکان نیست. بلکه این افراد در زمانهای مختلف در رشتههای گوناگون از محضر آن امام بهره بردند.
در این میان، اهل سنتی که از این مجلس فراخ علمی استفاده میکردند، اثرشان از نظر کلامی و مبانی اعتقادی موضوع ولایت اهل بیت علیهمالسلام و خلافت بلافصل حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام را قبول نداشتند، با این وجود برای دریافت منبع فیض وجود مبارک امام صادق علیهالسلام مانعی نداشتند. به این ترتیب دانشمندان اهل سنت نیز آن حضرت را به عنوان چهرهای مؤثر و شناخته به عظمت میشناخته و از علم و دانش گسترده ایشان بهره بردهاند.
تلاش امام صادق (ع) در تحقق وحدت امت اسلام
علمآموزی بزرگان اهل سنت در محضر امام صادق علیهالسلام در حالی انجام میشد که آنها مبانی فکری و اعتقادی مختص به خود را داشتند که با آموزههای شیعی در تعارض بوده. چنین امری چطور تحقق پیدا میکرد؟
درست است که اهل سنت از نظر مبانی اندیشه اعتقادی دیدگاه مختص به خود را داشتند، اما امام صادق علیهالسلام برای نشر معارف اسلامی ضمن توجه به ایجاد وحدت میان امت اسلام، مباحثی را مطرح میکردند که بر اساس آموزههای مشترک مانند تعالیم قرآن کریم و سنت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله اخذ میشد. این وجوه مشترک که میان مطالب مختلف علمی و کلامی وجود دارد، همان بخشهایی است که در اسلام مورد قبول همه مسلمانان از مذاهب گوناگون است.
به این ترتیب علمای اهل سنت زمانی که از محضر امام صادق علیهالسلام به شهر و سرزمین خود برمیگشتند، ضمن اینکه اعتقادات فکری بر مبنای آموزههای مذهب خود را داشتند، اما نظرات امام صادق علیهالسلام را نیز به عنوان مطالب مطرح شده از سوی ایشان نیز نقل میکردند.
چهره فقاهت و قرآنی رهبر انقلاب به جهان معرفی میشود
هدایت نهضت ترجمه در جهت خدمت به اسلام
اتفاق دیگری که در دوران امامت امام صادق علیهالسلام پا گرفت و آغاز شد، رواج نهضت ترجمه بود که علومی از سایر کشورها ترجمه میشد. امام صادق علیهالسلام به عنوان پیشوای امت اسلام نهضت ترجمه را چگونه هدایت کردند که نه تنها به مبانی اسلامی مسلمانان ضربه وارد نکرد، بلکه در خدمت اسلام قرار گرفت؟
امام معصوم علیهالسلام با برخوردی از علم الهی در تبیین مباحث اسلامی، خلاء فکری جامعه را تأمین میکند. با بررسی تاریخ و سیره زندگی ائمه اطهار علیهمالسلام مشخص میشود که آن بزرگان در هر زمانی متناسب با خلاءهای موجود در زندگی مردم، نقش خود را در تبیین اسلام ناب و جامع ایفا کردهاند.
دوران زندگی امام صادق علیهالسلام نیز از آنجایی که همزمان با آغاز حکومت بنیعباس و دوره ترجمه بود، نقش مهمی در تأمین علمی و جهتدهی به افکار مردم داشته است. هرچند که نهضت ترجمه تا زمان امام موسی کاظم علیهالسلام نیز ادامه پیدا کرده و در دوران امامت امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام به اوج خود رسید.
دوران امام صادق علیهالسلام نیز شاید ناظر به نقد نبوده اما محتوای علمی و فکری مورد نیاز جامعه را فراهم میکردند و شاگردان خود را متناسب با علاقه و استعداد هر یک، به پیگیری علوم و معارف گوناگون تشویق میکردند. از جمله اینکه استعداد عدهای را در آموزهها و مباحث فقهی شناخته و آنها را به سمت علوم فقهی تشویق میکردند، عدهای را بنا بر استعداد و ظرفیت ذاتی خودشان به پیگیری مباحث کلامی میگماشتند و یا گروهی را نیز که توانایی مناظره و بحثهای علمی داشتند، به مناظره تشویق میکردند.
چنانکه در کتاب اصول کافی روایاتی نوشته شده که مدیریت امام صادق علیهالسلام را در تشخیص توانمندی شاگردان نشان میدهد. به این صورت بود که آن حضرت شاگردان خود را بر طبق تواناییهای علمی و فکری به مناطق گوناگون میفرستادند تا معارف اصیل اسلامی را نشر دهند.
آثار جاذبه اخلاقی امام صادق (ع) در ترویج معارف شیعی
روایت شده که امام صادق علیهالسلام در نماز جماعت اهل سنت نیز شرکت میکردند. فلسفه این اقدام چه بود و ما امروزه چه درسی از آن میگیریم؟
سیره ائمه اطهار علیهمالسلام از زمان حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام بر همین مسئله بوده که امام صادق علیهالسلام نیز به آن امر میکردند؛ یعنی توصیه به برخورد برادرانه با همه مسلمانان، دستگیری از آنها فارغ از اینکه چه مذهب و اعتقادی دارند، عیادت از بیماران اهل سنت و خدمترسانی به همه آنها. اساساً اگر امام صادق علیهالسلام با شاگردان خود رابطه عاطفی و برادرانه برقرار نمیکردند جاذبه اخلاقی ایشان برقرار نمیشد، شوق شرکت در جلسات علمی آن امام وجود نداشت.
امام صادق علیهالسلام ضمن توصیه به ارتباط برادرانه مسلمان با یکدیگر، در ابتدا خود عامل به برقراری ارتباط دوستانه با آنها بودند که حضور ایشان در مراسم نماز جماعت اهل سنت، شاهدی بر این مطلب است.
امروز نیز فتاوای مراجع عظام تقلید در جهت استحکام پیوند میان امت اسلام و با رویکرد وحدت مسلمانان، برقراری ارتباط عاطفی و پرهیز از مجادلات بیثمر در مباحث اعتقادی است که همه اینها برگرفته از سیره اهل بیت علیهمالسلام است.
امام صادق (ع)؛ الگوی جهانی وحدت امت اسلامی
با این توضیحات و با توجه به تفاوت دیدگاههای دو مذهب شیعه و سنی، امروزه چگونه بحث اتحاد امت اسلامی بر اساس آموزههای امام صادق علیهالسلام تحقق پیدا میکند؟
امروز، خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران به عنوان علمدار ایجاد اتحاد میان امت اسلام در جامعه جهانی فعالیت میکند و مردم ایران در این امر پیشقدم هستند. همان طور که در مراودات کلان، مسئله دفاع از مظلوم برای همه مردم جهان روشن و مبرهن است، باید همچنان موضوع اتحاد را در سطح جهان دنبال کنیم.
به هر حال مسلمانان فارغ از گرایشهای اعتقادی و مذهبی خود، اشتراکات زیادی دارند که یک جهتگیری واحد به عنوان امت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله شناخته میشوند. ما میتوانیم در رفتار برادرانه، محبتآمیز و تؤام با کمک به مظلومین مسلمان ارتباطات دوستانهای ایجاد کنیم.
به این ترتیب مسائل علمی، کلامی و فقهی نیز در فضایی خالی از تعصب مطرح شده و روز به روز به تقریب مبانی مذاهب از چشمانداز مثبتی نزدیکتر میشویم. این موضوع، همان جهتگیری است که مرحوم آیتالله بروجردی و امام خمینی (ره) بر آن تأکید داشتند و امروز نیز مقام معظم رهبری پرچمدار آن هستند و مراجع عظام تقلید پیگیری میکنند. در مقابل، جهتگیری دشمنان اسلام آن است که میخواهند به هر نحوی آتش تفرقه و فتنه میان امت اسلام گسترش پیدا کند، اما حکمت اسلامی و تکلیف دینی ایجاب میکند که در برابر توطئه دشمن هشیار باشیم.
انتهای پیام/